هنگام تهمت به پاکان چه کنیم؟
کد خبر: 4054815
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۸
نکات تفسیری و سبک زندگی قرآن/ 15

هنگام تهمت به پاکان چه کنیم؟

آیه 97 سوره مبارکه بقره، بیانگر محكوم كردن تصورات بنی ‏اسرائيل درباره جبرئیل است که خداوند در این آیه از جبرئيل تجليل كرده كه بدون اذن ما كارى نمى‏‌كند و در رسالت خود، امين و رابط بين ما و پيامبر است.

نکات تفسیری سوره بقرهدوره مجازی آموزش سبک زندگی و تفسیر قرآن کریم، به همت حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالامیر سلطانی به بیان نکات تفسیری و سبک زندگی آیات قرآن به ترتیب صفحات قرآن می‌پردازد. آنچه در ادامه می‌خوانید نکات سبک زندگی و تفسیری صفحه پانزدهم قرآن کریم است:

سبک زندگی قرآنی

قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ (97)

ضرورت دفاع از پاكان به هنگام  تهمت

مفسران درباره شان نزول این آیه نوشته‌اند هنگامى كه پيامبر(ص) به مدينه آمد روزى ابن صوريا (يكى از علماى يهود) با جمعى از يهود فدك نزد پيامبر اسلام(ص) آمدند، و سؤالات گوناگونى از حضرتش كردند، و نشانه‌‏هايى را كه گواه نبوت و رسالت او بود جستجو کردند، از جمله گفتند: اى محمد خواب تو چگونه است؟ زيرا به ما اطلاعاتى در باره خواب پيامبر موعود داده شده است، فرمود: تنام عيناى و قلبى يقظان: چشم من به خواب مى‏‌رود اما قلبم بيدار است. گفتند راست گفتى اى محمد! و پس از سؤالات متعدد

ديگر، ابن صوريا گفت: يك سؤال باقى مانده كه اگر آن را صحيح جواب دهى به تو ايمان مى‏‌آوريم و از تو پيروى خواهيم كرد، نام آن فرشته‌‏اى كه بر تو نازل مى‌‏شود چيست؟ فرمود: جبرئيل است.

ابن صوريا گفت: او دشمن ما است، دستورهاى مشكل در باره جهاد و جنگ مى‏‌آورد، اما ميكائيل هميشه دستورهاى ساده و راحت آورده، اگر فرشته وحى تو ميكائيل بود به تو ايمان مى‏‌آورديم!.(1)

حمايت و دفاع از پاكانى كه مورد تهمت قرار گيرند، لازم است. «نَزَّلَهُ ... بِإِذْنِ اللَّهِ» خداوند ضمن محكوم كردن تصورات بنی ‏اسرائيل، از جبرئيل تجليل كرده كه بدون اذن ما كارى نمى‏‌كند و در رسالت خود، امين و رابط بين ما و پيامبر است.(2)

تفسیر

قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (94) وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (95)

گريز معتقدان به قيامت از مرگ به خاطر ارتكاب گناهان

قل ان كانت لكم الدّار الآخرة عند اللّه خالصة من دون النّاس. مقصود از مالك‏ بودن‏ سراى‏ آخرت (لكم الدار) نيكبخت شدن در آن سراست؛ زيرا كسى كه مالك خانه‌‏اى باشد آن را مطابق ميل خود ترتيب مى‏‌دهد، به‌‏گونه‌‏اى كه باعث نيكبختى او شود. «خالصة» يعنى پيراسته، و مراد از آن پيراستگى سراى آخرت از رنج و ناخوشايندى است. و «من دون النّاس» اشاره به اين پندار يهود دارد كه آنان تنها دين خود را بر حق مى‌‏شمردند و ساير اديان را باطل مى‏‌دانستند، لذا بر اين باور بودند كه هر كس يهودى نباشد از مواهب آخرت و سعادت آن محروم خواهد بود.

«فتمنّوا الموت ان كنتم صادقين» (اگر راست مى‌‏گوييد آرزوى مرگ كنيد) خداوند با اين جمله يهوديان را به لازمه فطرى و آشكار سخنشان كه مى‌‏گفتند نيكبختى سراى آخرت از آنِ ماست، مجاب كرده است.

توضيح اين‏كه: هر انسانى بلكه هر موجود ذى شعورى اگر ميان آسايش و رنج مخيّر شود، بى‏‌ترديد آسايش را بر رنج برمى‌‏گزيند، و اگر يك زندگىِ پررنجى داشته باشد كه خوشى‏‌هاى آن با مشكلات فراوانى آميخته باشد، ولى بداند كه پس از مدتى به يك زندگى كاملًا آسوده و دور از رنج مى‌‏رسد، قطعاً آرزو مى‌‏كند كه هر چه زودتر زندگى‏‌اش پايان پذيرد تا به زندگى ديگر برسد. چنين كسى همواره در حسرت آن زندگى به سر مى‏‌برد و هرگز از خاطرش محو نمى‌‏شود و عملش نشان مى‏‌دهد كه درصدد رسيدن به آن زندگى است. قرآن مى‌‏گويد: اگر يهوديان در ادعايشان راست مى‌‏گويند بايد مرگ در ذايقه آنان شيرين باشد و دل‏‌هايشان براى آن بتپد، چرا كه مرگ تنها وسيله براى رسيدن آنان به آن سراى خوش است. در آيه بعد خداوند اين نكته را بيان مى‏‌كند كه آنان هرگز تمنّاى مرگ نمى‌‏كنند، و در آيه 96 نشانه آن را يادآور مى‌‏شود كه هر كس به شيوه زندگى آنها بنگرد درمى‏‌يابد كه آنان به زندگى دنيا از همه حتّى از مشركان كه آخرت را باور ندارند، حريص‏‌ترند.(3)

ريشه‏‌هاى ترس از مرگ

بيشتر مردم از مرگ مى‌‏ترسند و وحشت دارند و پس از تحليل و بررسى مى‌‏بينيم كه ريشه اين ترس را يكى از دو چيز تشكيل مى‌‏دهد:

1- بسيارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نيستى و نابودى تفسير مى‏‌كنند و بديهى است كه انسان از فنا و نيستى وحشت دارد، اگر انسان مرگ را به اين معنى تفسير كند حتما از آن گريزان خواهد بود، و لذا حتى در بهترين حالات زندگى و در اوج پيروزى فكر اين مطلب كه روزى اين زندگى پايان مى‌‏يابد، شهد زندگى را در كام آنان زهر مى‌‏كند، و هميشه از اين نظر نگرانند.

2- افرادى كه مرگ را پايان زندگى نمى‌‏دانند و مقدمه‌‏اى براى زندگى در سرايى وسيع‌تر و عالی‌تر مى‌‏بينند به خاطر اعمال خود و خلافكاری‌ها از مرگ وحشت دارند، زيرا مرگ را آغاز رسيدن به نتایج شوم اعمال خود مى‌‏بينند، بنا بر اين براى فرار از محاسبه الهى و كيفر اعمال، ميل دارند هر چه بيشتر مرگ را به عقب بيندازند، آيه بالا اشاره به دسته دوم مى‏‌كند.

ولى پيغمبران بزرگ خدا از يك سو ايمان به زندگى جاويدان بعد از مرگ را در دلها زنده كردند و چهره ظاهرى وحشتناك مرگ را در نظرها دگرگون ساخته، چهره واقعى آن را كه دريچه‏‌اى به زندگى عالی‌تر است به مردم نشان دادند.

و از سوى ديگر دعوت به «پاكى عمل» كردند تا وحشت از مرگ به خاطر كيفر اعمال نيز زائل شود، بنا بر اين مردم با ايمان از پايان زندگى و مرگ به هيچ وجه وحشت ندارند.(4)

 

منابع: 

1. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص361.

2. قرائتى، محسن، تفسير نور، ج1، ص161.

3. سيد محمد رضا صفوى، ترجمه قرآن براساس الميزان همراه با خلاصه تفسير الميزان، 1جلد، موسسه بوستان كتاب - قم، چاپ: دوم، 1389.

4. مكارم شيرازى، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص358.

انتهای پیام
مطالب مرتبط
captcha